arrow-right cart chevron-down chevron-left chevron-right chevron-up close menu minus play plus search share user email pinterest facebook instagram snapchat tumblr twitter vimeo youtube subscribe dogecoin dwolla forbrugsforeningen litecoin amazon_payments american_express bitcoin cirrus discover fancy interac jcb master paypal stripe visa diners_club dankort maestro trash

Shopping Cart


چطور پادکست شما می‌تواند به یک استراتژی بازاریابی شکست‌ناپذیر تبدیل شود

How Your Podcast can Become an Unbeatable Marketing Strategy

by Matt Edmundson Sadaf Beynon

6 ماه پیش


در این قسمت این هفته از پادجونکشن ، میزبان‌های مشترک مت و صداف قدرت تحولی پادکست کردن را برای رشد تجارت با کارشناس جان رومن کاوش می‌کنند. کشف کنید که چرا پادکست کردن یک تغییر بازی برای شرکت‌های B2B و B2C است و یاد بگیرید که چگونه می‌توان از این رسانه برای ایجاد روابط، تولید محتوای جذاب و تبدیل شدن به یک رهبر فکری در صنعت خود استراتژیک استفاده کرد.

نکات کلیدی:

1) پادکست کردن به عنوان یک ابزار بازاریابی استراتژیک: جان رومن تأکید می‌کند که پادکست کردن یک ابزار ارزشمند برای شرکت‌های B2B و B2C است. برای B2B، این یک گزینه واضح برای شبکه‌سازی و ایجاد رهبری فکری است. برای B2C، نیاز به یک رویکرد استراتژیک‌تر وجود دارد، اما می‌تواند به‌طور مؤثری به بلوغ برند و اعتماد مصرف‌کننده کمک کند.

2) تکامل رفتار خرید: این قسمت نشان می‌دهد که چگونه رفتار خرید در طول سال‌ها تغییر کرده است. مصرف‌کنندگان و مشاغل به یکسان اکنون بیشتر به نظرات جامعه و محتوا برای تصمیم‌گیری تکیه می‌کنند. پادکست‌ها یک پلتفرم برای ارائه بینش‌های ارزشمند و ایجاد روابط ارائه می‌دهند و با این فرآیند جدید مبتنی بر تحقیق همسو هستند.

3) جامعه و محتوا کلیدی هستند: پادکست موفق فقط مربوط به پخش اطلاعات نیست؛ بلکه در مورد ایجاد یک جامعه و ارائه محتوای ارزشمند و مستمر است. تعامل با مخاطبان از طریق پادکست‌ها به تقویت روابط انجام می‌شود که می‌تواند به رشد کسب و کار و وفاداری بلندمدت مشتری منجر شود.

اگر این قسمت از پادجونکشن شما را جلب کرده است و می‌خواهید بیشتر بدانید، حتماً مشترک شوید و هر قسمت هفتگی را دنبال کنید. بینش‌های کارشناسان پادجونکشن کلید برای هر کسی است که می‌خواهد از پادکست خود به عنوان ابزاری برای رشد تجارت استفاده کند.

متن ویدیو:

صداف بیون: به پادکست پادجونکشن خوش آمدید، برنامه‌ای برای پادکسترها که از پادکست خود برای رشد کسب و کارشان استفاده می‌کنند. من صداف بیون هستم و کنار من مت ادموندسون است.

مت ادموندسون: مت ادموندسون. واو. واقعاً جالب است، چون ما در لیورپول زندگی می‌کنیم.

صداف بیون: بله، ما در اینجا هستیم. بله، بله، ما هستیم.

مت ادموندسون: ما در لیورپول زندگی می‌کنیم.

و در لیورپول، من می‌گویم که ما.

صداف بیون: نه، ما هستیم. نه. مت هست.

مت ادموندسون: من می‌گویم که ما. اه، مردم لیورپول دوست دارند کلمه "the" را پیش از تقریباً همه چیز بگذارند. بنابراین یک سوپرمارکت در بریتانیا به نام Asda وجود دارد، در لیورپول به آن "The Asda" می‌گویند، و این تنها یکی از چیزهایی است که ما دوست داریم انجام دهیم.

پس وقتی می‌گویید "The Matt Edmundson"، این‌طور است که احتمالاً به این شکل معرفی می‌شوم. هی، اینجا مت ادموندسون است، رفیق. و بنابراین، آیا به یاد دارید که وقتی فیلم بتمن [00:01:00] منتشر شد؟ کدام یک؟ آن که در لیورپول فیلم‌برداری شده بود. یکی که، جدیدترین یکی.

بله.

مت ادموندسون: اما به آن بتمن نمی‌گفتند. به آن می‌گفتند "The Batman"، که

همه را

مت ادموندسون: خوشحال کرد در لیورپول.

این خوب بود. و سپس چون آنها در طول فیلم‌برداری خیلی از آن در لیورپول بودند. فکر می‌کنم به طرز شگفت‌انگیزی تمام شد. به هر حال، من از موضوع دور می‌شوم. بله. بنابراین، به هر حال، ادموندسون کناری نشسته است.

صداف بیون: بله.

مت ادموندسون: خب، بیایید این کار را انجام دهیم. خوب، امروز چه می‌کنیم.

صداف بیون: نه با لهجه اسکوس.

خوب. بنابراین امروز ما بخش چهارم و نهایی با جان رومن داریم. و، اه، اگر شما هرکدام از قسمت‌های طولانی را گوش داده‌اید، خواهید دانست که من دوست دارم از مهمانان خود بخواهم که در 60 ثانیه به ما بگویند چرا فکر می‌کنند پادکست کردن یک ابزار عالی برای رشد تجارت است. بنابراین من همین سؤال را از جان پرسیدم و او کمی بیشتر از 60 ثانیه طول کشید، اما همه‌ی آن واقعاً خوب و ارزشمند بود.

من اصلاً [00:02:00] شگفت‌زده نشدم. بله. بنابراین فکر کردم که این قسمت را به آن اختصاص دهیم و برای شما هم بفرستیم تا نظر او را بشنوید.

مت ادموندسون: پس این چیزی است که داریم. آیا می‌توانم سؤالی بپرسم؟ البته. آیا هرگز کسی توانسته است به آن سؤال در 60 ثانیه یا کمتر جواب دهد؟

واقعی؟

صداف بیون: Mm hmm.

مت ادموندسون: خیلی خوب. آیا اگر در 60 ثانیه یا کمتر جواب دهند، پادکسترهای جدید هستند؟ نه. من احساس می‌کنم اگر از یک پادکستر باتجربه سؤال بپرسید، آنها فقط به سمت موضوع می‌روند، چون چیزی خواهند گفت که یک ایده‌ای را برمی‌انگیزد که ایده دیگری را برمی‌انگیزد و قبل از اینکه بدانید، چهار ساعت گذشته است.

صداف بیون: خب، شما جارد کراوس را می‌شناسید؟

مت ادموندسون: بله.

صداف بیون: او در حال آمدن است و در واقع او این کار را در چند کلمه انجام داد.

مت ادموندسون: جارد، چه افسانه‌ای.

صداف بیون: و سپس او بیشتر گفت، اما بله.

مت ادموندسون: بله، خوب، خب، خوب. خوب کار کردید که زیر 60 ثانیه این کار را انجام دادید، اما جان، من شگفت‌زده نشدم که بیش از 60 ثانیه طول کشید. این تمام است. هیچ نشانه‌ای از شگفتی بر روی صورتم نیست.

نمی‌دانم آیا می‌توانم در 60 ثانیه جواب دهم. نه، شما نمی‌توانید. [00:03:00]

به همین دلیل است که نمی‌خواهم از شما بپرسم. مثل اینکه مت، در 10 کلمه یا کمتر به من بگو.

مت ادموندسون: خوب، این ناشناخته است. فکر می‌کنم. نمی‌دانم، فقط شوخی می‌کنم؟

فقط شوخی می‌کنم.

مت ادموندسون: فقط شوخی می‌کنم. این عبارت صداف است، نیست؟ شما چیزی را ذکر می‌کنید و سپس فقط دنبال می‌کنید با "فقط شوخی می‌کنم"، مانند مت، شما واقعاً بد بودید.

صداف بیون: فقط شوخی می‌کنم.

اوه عزیزم.

مت ادموندسون: عالی است. خب، ما جان رومن را داریم. خوب، بیایید کلیپ را پخش کنیم، سپس صداف و من پس از این گفتگو درباره گفتگوی بیشتر از 60 ثانیه جان به شما باز خواهیم گشت. پس بیایید این کار را انجام دهیم.

صداف بیون: آیا می‌توانید به ما بگویید چرا فکر می‌کنید پادکست کردن یک ابزار بازاریابی عالی برای رشد کسب و کار است؟

جان رومن: البته، پس، من فکر می‌کنم این واقعا، برای B2B، شما می‌توانید بحث کنید که آیا این هست، [00:04:00] شما باید آن را از یک دیدگاه کاملاً متفاوت مشاهده کنید، وقتی که درباره یک برند مستقیم به مصرف‌کننده صحبت می‌کنید.

مزیت دارد، اما من فکر می‌کنم کسب‌وکار باید کمی بالغ باشد، و شما باید بسیار استراتژیک باشید. می‌دانید، همانطور که قبلاً گفتم، چندین کشتی در آن بندر وجود دارد. از سوی B2B، این کاملاً، این یک گزینه واضح است، درست؟ شما خواهید داشت، من تلاش می‌کنم این را در 60 ثانیه نگه‌دارم، اما واقعیت این است که، درست مانند رفتاری که مصرف‌کنندگان برای خرید داشته‌اند، تغییر کرده است.

بنابراین رفتار خرید B2B نیز همین‌طور است، درست است؟ می‌دانید، قبلاً شما باید یک تماس تلفنی داشته باشید، یک دمو داشته باشید، سعی کنید تصمیم بگیرید. اکنون، این یک قطعه تحقیقاتی است، درست است؟ شما به جامعه خود مراجعه می‌کنید، چه این لینکدین باشد یا یک گروه اسلک، یا ردیت، مانند شما، یا یک گروه فیسبوک، صدها [00:05:00] و شما در حال سؤال از جامعه هستید و به جامعه گوش می‌دهید تا در مورد درست.

راه‌حل مناسب، چه این یک ارائه‌دهنده ایمیل باشد یا یک آژانس مثل Mm-Hmm. ، شما واقعاً به دنبال یافتن پاسخ درست هستید. و این واقعیت به شدت تغییر کرده است. درست است؟ قبلاً بسیار، شما ایمیل را دریافت می‌کردید و اینگونه تصمیم می‌گرفتید که با کسی ملاقات کنید. بنابراین به همین دلیل، [00:06:00] یک فرصت وجود دارد که رهبران B2B می‌توانند به عنوان رهبران فکری در این فضا حضور داشته باشند و ارزش ارائه دهند، درباره موضوعاتی که همه می‌خواهند درباره آنها صحبت کنند و درباره‌شان بدانند صحبت کنند.

و به این ترتیب، وقتی که، خوب، جیمی مثال است. جیمی این کار فوق‌العاده را انجام می‌دهد و ارزش رایگان و بهترین شیوه‌ها را وقتی که به ایمیل مربوط می‌شود ارائه می‌دهد و ناگهان، می‌دانید، شما به کلودیا خشمگین هستید، یا به دنبال ارائه‌دهنده ایمیل جدیدی هستید، و جیمی به ذهنتان می‌آید. [00:06:00] خوب، شاید Sendlane گزینه‌ای باشد. من همیشه پست‌های جیمی را می‌بینم.

جیمی با پست‌های من تعامل دارد. بنابراین، می‌دانید، روش نوین فروش همین است، درست است؟ این همه درباره، [00:07:00] فرآیند فروش سنتی به شدت تجاوزکار نیست و بیشتر بر روی ایجاد روابط تمرکز دارد. و این از طریق محتوا انجام می‌شود، چه این انتشار سنتی باشد یا ویدیو و پادکست. و من فکر می‌کنم، می‌دانید، مدل سنتی.

که بسیاری از شرکت‌های B2B انجام می‌دهند که، این میزبان و مهمان است. این برای شبکه‌سازی عالی است، درست است؟ شما، شما، شما در حال ساخت شبکه خود هستید. و در نهایت، می‌دانید، به‌طور ارگانیک، افرادی که با آنها صحبت می‌کنید و مهمانان و دوستان مهمانان نیاز خواهند داشت و شما اولین شخصی هستید که آنها فکر می‌کنند به آن مراجعه کنند، درست است؟

و من فکر می‌کنم که اینجاست که ارزشش را دارد. محتوا کلیدی است. محتوا [00:07:00] پادشاه است. و پادکست این محتوا را تأمین می‌کند، اما همچنین تأمین شبکه‌سازی شما را نیز انجام می‌دهد.

صداف بیون: کاملاً. این بسیار

جان رومن: بیش از یک دقیقه بود. معذرت می‌خواهم.

صداف بیون: این کاملاً خوب است. آنچه که گفتید خیلی چیزهای خوبی بود. بنابراین این واقعاً هیچ اهمیتی ندارد، اما حق با شماست.

این واقعاً بسیار، یک فروش ملایم است و، شما منجر به ایجاد سرنخ‌ها می‌شوید، بدون اینکه حتی متوجه شوید. و سرنخ‌ها بدون اینکه متوجه شوند گرما می‌گیرند. درست است، به نوعی، درست است؟

جان رومن: بله، این تنها، اما مردم خواهان جامعه هستند، درست است؟ و این، این جعبه جامعه را تأمین می‌کند.

صداف بیون: اگر این شما را کنجکاو کرد و می‌خواهید قسمت کامل را ببینید، حتماً به نمایش مشترک شوید. ما گفت و گوهای فوق‌العاده دیگری داریم که در راه است.

مت ادموندسون: بسیار خوب. بگذارید میکروفونم را در مکان درست قرار دهم و یادداشت‌هایم را روی میز بگذارم. اه، این کار را دوست دارم. اه، اما به‌طور قطع بیش از 60 ثانیه بود، اما بله، شما حق دارید. من فکر می‌کنم.

او به زمان بیش از 60 ثانیه نیاز داشت تا تفکراتش را توضیح دهد و آنچه که من در مورد صحبت جان دوست داشتم در واقع چیزهایی است که واقعاً خیلی پیش تر گفته نشده‌اند، این روش فروش جدید، که به طور فزاینده‌ای در بازار در حال ظهور است.

این رویکردی میان‌مدت تا بلندمدت است، و بنابراین برخی از موفقیت‌هایی که ممکن است نیاز به انجام کوتاه‌مدت داشته باشید، اما پادکست کردن به نظر می‌رسد.

ابزاری عالی برای این روش جدید فروش است، بیشتر از هر ابزار دیگری که با آن روبرو شده‌ام، فکر می‌کنم. بله.

مت ادموندسون: و بنابراین آن عبارت را دوست دارم، "پادکست کردن، روش جدید فروش."

من آن را می‌زنم. متشکرم جان. بله، به این دلیل که فکر می‌کنم این درست است، این همه یکپارچه است و این بخش جدید. امم. و من، من، من [00:09:00] فکر می‌کنم که این کار می‌کند و به نظرم منطقی است. می‌دانید، توانایی قرار دادن محتوا در آنجا، همانطور که هفته گذشته درباره آن صحبت کردیم، دوباره رهبری فکری، جان رومن، بخش سوم، را بررسی کنید.

اگر هنوز این کار را نکرده‌اید. و ما در مورد آن هفته گذشته صحبت کردیم، اما توانایی قرار دادن محتوا در آنجا به‌طوری‌که زمانی که مردم در حال جستجو و بررسی هستند، به آن محتوا بخورند. بله. آنچه را که هاب‌اسپات می‌گوید؟ آنها این را می‌نامند، یعنی بازاریابی ورودی، درست است؟ بله، بله، بله. بنابراین این بازاریابی ورودی است که شما درک می‌کنید که افراد در مراحل مختلف چرخه خریدار هستند، از آگاه به مشکل تا آگاه به راه‌حل تا ناآگاه به مشکل تا ناآگاه به راه‌حل.

منظورم، اینگونه یک ماتریس است، درست است؟ بله، بله. و بنابراین، می‌دانید، به‌طور سنتی ما این کار را انجام می‌دهیم. و ما همچنان هم انجام می‌دهیم، ما هنوز هم دسترسی سرد داریم، که کمی شبیه این است که، می‌دانید، در خیابان بایستید با یک بلندگو، بله، فقط این است که، این من هستم، این است که من کجا هستم، امیدوارم که چیزی برای کسی منطقی باشد، اما ورودی جذب کردن ترافیک است که [00:10:00] در آن چرخه خرید قرار دارد و ارائه مقداری از محتوا برای اتصال با شما تا آنجا که آن‌ها شروع به دانستن، دوست داشتن و اعتماد کردن به شما کنند و سپس در یک نقطه زمانی که آماده خرید هستند، شما شخصی هستید که به طرز واضحی در ذهن آن‌ها قرار دارد، و او به وضوح مثال جیم است با

صداف بیون: ایمیل او.

بله، او گفت که، امم در زمینه رهبری فکری، درست نبود؟ مانند، بنابراین آنها در حال ارائه ارزش هستند و در مورد مسائلی که مردم در حال حاضر خواهان اطلاعات در مورد آنها هستند، صحبت می‌کنند.

مت ادموندسون: بله. بله. و منظورم این است که این منطقی است. راستش ما نیاز داریم که مانند پادکست، درمورد چگونگی، یعنی، ما واقعاً خیلی خاص هستیم.

اگر به پادجونکشن فکر کنید، این یک پادکست در مورد چگونگی انجام پادکست نیست، زیرا پادکست‌های زیادی درباره پادکسترهایی وجود دارد که کدام میکروفن‌ها باید استفاده شوند، در مورد کدام دوربین‌ها و تمام وسایل فنی و چیزهایی که، خوب، واقعاً به آن علاقه دارم، اما به این فکر نمی‌کنم که یک پادکست درباره‌اش داشته باشم، اگر درست باشد.

بله. چندین نفر در حال انجام این کار هستند. بنابراین ما متمرکز شده‌ایم بر یک نیش. این‌طور است که، نه، بیایید [00:11:00] به این موضوع بپردازیم. چگونه محتوایی برای افرادی که پادکست می‌کنند، ایجاد می‌کنیم که به ساخت کسب و کارشان کمک کند؟ این همان دلیلی است که آنها این کار را انجام می‌دهند. آنها می‌خواهند یک کسب و کار بسازند. پس چگونه می‌توانیم محتوا را در حول این موضوع ایجاد کنیم؟

بله.

مت ادموندسون: خب، این کمی جالب‌تر است، درست است؟ و این کمی خاص‌تر است. این کمی بیشتر در مورد یک نیاز واقعی است. به طور قطع، اگر می‌خواهید بدانید که، می‌دانید، کدام دوربین را برای استفاده کنید، فقط، می‌دانید. پادکست‌هایی در آنجا وجود دارد، من به Think Media مراجعه می‌کنم، می‌دانید، بله، یوتیوب عالی است، اما فراموشی کمتری در این زمینه وجود دارد و در واقع این موضوع بیشتر چیزی است که می‌خواهم درباره آن صحبت کنم، دوربین‌ها و این مسائل خوب است، من یک دوربین خوب دارم، اما وقتی دوربین را دارم، نیازی نیست که بعد از دوسال دیگر به آن فکر کنم، درست است، اما تکنیک‌ها و استراتژی‌هایی در مورد این روش جدید فروش به نظر می‌رسد، یک تکامل مداوم باشد، و به همین دلیل داشتن تمرکز در این محتوا خوب است.

بله، عالی. چرا شروع به صحبت درباره این موضوع کردیم؟ نمی‌توانم به یاد بیاورم. نمی‌دانم. نه، ایده‌ای ندارم. فکر و خیالم را گم کرده‌ام. [00:12:00] به هر حال، نظر شما در مورد آنچه که جان می‌گفت چیست؟

صداف بیون: فکر می‌کنم عالی بود. بله. فقط گلوی‌ام را صاف کردم. بله، معذرت می‌خواهم. بله. او گفت، امم، درباره استفاده از پادکست‌ها برای B2B، صحبت بی‌مغزی است، رشد مستقیم کسب و کار.

بله. امم، اما برای B2C، رویکرد باید استراتژیک‌تر باشد. بله. بله، بله. رویکرد باید بسیار استراتژیک‌تر باشد، که جالب است. من فکر می‌کنم، این منطقی است. آیا این منطقی است، درست است؟ بله، من این را دوست دارم.

مت ادموندسون: چرا؟

صداف بیون: چرا؟ به کدام‌یک؟

مت ادموندسون: چرا دوست دارید، می‌گویید که دوست دارید؟ چرا؟ کمی بیشتر توسعه دهید.

صداف بیون: خوب، من این را دوست دارم چون منطقی است.

مانند، او، می‌دانید، او به‌درستی به هدف زدن اشاره کرده است. شما واقعاً، هیچ، هیچ، خیلی کمی حدس‌زنی وجود دارد. شما نیازی به فکر کردن خیلی سخت درباره آن ندارید. اگر در B2B هستید. استفاده از پادکست، امم، چه چیزی گفت؟ محتوا، پادشاه است. و، [00:13:00] در آخرین قسمت، او گفت، ایجاد یک جامعه کلیدی است. بنابراین، می‌دانید،

مت ادموندسون: او مدام از کلمه "جامعه" استفاده کرد.

صداف بیون: بله. او در این مورد از "جامعه" استفاده کرد، درست است؟ بله. بنابراین دوباره، امم، استفاده از پادکست خود برای ایجاد محتوا، ایجاد یک جامعه و

مت ادموندسون: من این را دوست دارم، هر زمان که می‌توانید از عبارت "بی‌بی‌ش"، "باش"، "بوش" استفاده کنید، این کار را انجام دهید، درست است؟، یا نه، این عبارت، این سه کلمه. بنابراین این روش جدید فروش، امم، جان در مورد آن صحبت می‌کند، بر اساس رابطه، بر اساس جامعه، امم، بر اساس ایده‌ای که، امم، بسیاری از افراد در حال تحقیق هستند، دوباره درباره سفر خریدار، جایی که افراد هستند.

فکر می‌کنم، مانند، از هر صد نفر، 3 درصد ممکن است آماده خرید باشند. بله. و این‌جاست که تمام بازاریابی، تمام توجه‌مان را متمرکز می‌کنیم. این همان چیزی است که به دنبال آن هستیم، دنبال آن سه نفر که آماده خرید هستند. این فضای رقابتی‌ترین است. 97 درصد از افراد آماده خرید نیستند، اما در یک مقطعی آماده خواهند بود.

این‌جاست که آموزش معنی پیدا می‌کند و درک سفر خریدار. [00:14:00] بله. آنجاست که یک رابطه ساخته می‌شود. آن‌جاست که یک جامعه شکل می‌گیرد. و من، من به خوبی دوست داشتم که جان در مورد مردم صحبت کرد و اگر این را درک کنید، می‌توانید با افراد در آن فضای تحقیق ارتباط برقرار کنید. و بنابراین وقتی که آماده خرید هستند، شما آنها را در دست دارید.

و من فکر می‌کنم که پادکستینگ کار می‌کند و زمانی که جان صحبت می‌کرد، در ذهنم جرقه‌ای خورد که پادکستینگ کار می‌کند، زیرا به افراد در آن مرحله کمک می‌کند و در آن نوع سفر خریداران جایی که آنها در حال تحقیق هستند، می‌خواهند بیشتر بدانند. اما دلیل کارکرد پادکستینگ این است که این تحقیق را با سرگرمی ترکیب می‌کند.

بله. درست است؟ پس شما، شما دارید. یک پست وبلاگ. بنابراین، می‌دانید، بیایید به مثال من برگردیم: کدام دوربین را باید برای پادکست ویدئویی خود استفاده کنم. شما می‌روید، یک میلیون پست وبلاگ در آنجا وجود دارد که به شما می‌گویند که کدام دوربین را تهیه کنید، سونی ZV10 یا کانن، می‌دانید، هر دوربینی. و بنابراین شما می‌توانید آن را بخوانید و این حقایق و [00:15:00] اطلاعات است.

اما واقعاً، وقتی چیزی را در یوتیوب تماشا می‌کنید، یا زمانی که شما آن اطلاعات و حقایق و سپس با سرگرمی ادغام شده‌اند. بله. درست است؟ بنابراین من ترجیح می‌دهم ویدیو را تماشا کنم تا اینکه یک پست وبلاگ بخوانم. بله. بنابراین اگر بخواهم دوربین جدیدی پیدا کنم، به یوتیوب می‌روم زیرا می‌خواهم ویدیو را ببینم نه اینکه پست وبلاگ را بخوانم.

خواندن پست وبلاگ سریع‌تر است، اما من ویدیو را ترجیح می‌دهم. اطلاعات بسیار بیشتری به من می‌دهد زیرا آنها آن را در دستان خود نگه می‌دارند و تمام آن اطلاعات زیرساختی. اما اگر با شما صادق باشم، این یک موضوع سرگرمی است. و من را بسیار سرگرم می‌کند. بله. آیا این منطقی است؟

بله، این‌طور است. و من فکر می‌کنم پادکستینگ راهی عالی برای ارائه سرگرمی حول آن رهبری فکری است که امیدوارم باعث شود مردم دوباره بازگردند.

صداف بیون: بله.

مت ادموندسون: من

صداف بیون: در واقع وقتی در مورد وبلاگ‌ها صحبت می‌کردید، فکر می‌کردم، وبلاگ‌هایی که قبل از پادکستینگ انجام می‌دادیم، سعی کرده‌ایم از، امم، پست‌های وبلاگ برای ارائه اطلاعات بیشتری به افراد در سفر خریدشان استفاده کنیم تا در نهایت به دکمه "خرید اکنون" برسند.

بله. اما اکنون، همانطور که می‌گویید، پادکست بیشتر از حواس شما استفاده می‌کند، درست است؟ و بنابراین شما می‌توانید با آن ارتباط برقرار کنید بیشتر از آنکه با یک پست وبلاگ ارتباط برقرار کنید. شاید مردم ترجیح می‌دهند بخوانند، امم، همیشه این مسئله وجود دارد، اما نمی‌دانم، آیا پست‌های وبلاگ به اندازه قبل هم مؤثر هستند؟

مت ادموندسون: فکر می‌کنم، فکر می‌کنم، بله، فقط فکر می‌کنم که خیلی از آن‌ها وجود دارد و رقابت شدید برای دیگران وجود دارد.

پادکستینگ در فضای یوتیوب شاید به این شدت رقابتی نباشد. بله. بیشتر درگیر کننده است. بله. اما معتقدم، در اینجا موضوع دیگری که شما باید درباره آن فکر کنید. این‌طور است که اگر ما این را به عنوان یک پادکست ویدئویی تولید کنیم، این‌گونه است که ما پادجونکشن را انجام می‌دهیم. چگونه تمام پادکست‌های‌مان را انجام می‌دهیم. ما هیچ پادکست صوتی صرف نداریم، اگرچه به فکر شروع یک پادکست صوتی صرف هستم.

این داستان دیگری برای روز دیگری است. سپتامبر. اما [00:17:00] بله، اگر نمی‌دانید، آگوست. این ماه مرخصی من است، بنابراین در آگوست هیچ فعالیتی وجود ندارد، بنابراین من بیرون هستم، اما سپتامبر، من با بسیاری از ایده‌های خوب برمی‌گردم، همه چیز ایده است،

فقط شوخی می‌کنم، چند ایده خوب،

مت ادموندسون: خوب، احساس می‌کنم که در اینجا برخی مسائل وجود دارد که ممکن است نیاز به حل کردن داشته باشیم، فکر می‌کنم ممکن است نیاز به گفتگو درباره چند چیز داشته باشیم، بنابراین بله، فقط کلمه ایده را بزنید.

عالی. بنابراین قبل از اینکه در مورد چه چیزی صحبت می‌کردیم؟

صداف بیون: در سپتامبر شما با ایده‌های عالی برمی‌گردید.

مت ادموندسون: بله، نمی‌توانم به یاد بیاورم که ایده‌هایم چه بودند. صوتی. اوه، می‌بینم. بله، بنابراین در اینجا مسأله است، درست است؟ این روند است. من می‌توانم یک پادکست صوتی را بگیرم و می‌توانم جدا کنم، ببخشید، می‌توانم یک پادکست ویدئویی بگیرم. بله. بنابراین روند کار با پادجونکشن این‌گونه است که ما این را به‌عنوان ویدیو ضبط می‌کنیم.

ما صدا را استخراج می‌کنیم، که یک تکه کیک است. بله. این صدا تبدیل به پادکست صوتی می‌شود. این چیزی است که در اپل، اسپاتیفای و تمام جاهایی که می‌توانید پادکست‌هایتان را از آنجا دریافت کنید، می‌بینید، درست است؟ بنابراین من پادکست ویدئویی دارم، اما از آن دارایی نیز پادکست صوتی دارم. از آن صوت، می‌توانم متن را بگیرم.

از متن، می‌توانم سپس حول آن محتوا یک پست وبلاگ ایجاد کنم، درست است؟ بنابراین اکنون من ویدیو دارم، من پادکست دارم و من پست وبلاگ دارم. بله. از آن متن و از ویدیو، می‌توانم کلیپ‌ها بگیرم، برای، می‌دانید، محتوا ویدئویی کوتاه یا نقل‌قول‌ها یا هر چیزی برای رسانه‌های اجتماعی. بنابراین از یک قطعه رسانه، از این یک ضبط ویدیویی منفرد، همه چیزهای دیگری را تولید می‌کنیم.

بله، درست است. در حالی که اگر به‌طور صرف بر پست وبلاگ متمرکز شوم، ویدیو و صدا را از دست داده‌ام. من می‌توانم همچنان چیزهای دیگری را فراتر از آن تولید کنم، اما آن‌ها را از دست داده‌ام. و بنابراین برای من، من دوست دارم بنویسم، من واقعاً دوست دارم که بنشینم و بنویسم، اما من به این نوع محتوا، این نوع [00:19:00] محتوا، که آموزشی است، بسیار ترجیح می‌دهم که فقط بنشینم و ویدیو را در مقابل دوربین از مردم بگویم و آن را یادداشت کنم. به جای اینکه فقط بنشینم و بگویم، خوب، این پنج مرحله برای انجام پادکست شما است. خوب، امم، مرحله شماره یک، من سریعاً از ایده‌ها کم می‌آورم، در حالی که با این گفتگو، اکنون قسمت چندم هستیم؟ قسمت چهلم؟

ما در قسمت 34 هستیم. و ما هنوز در سطح ابتدایی قرار داریم. بله. و ما هنوز قوی هستیم و بنابراین، امم، اما دوباره ما جنبه سرگرمی را در آن ادغام کرده‌ایم، که احتمالاً به همین دلیل برای من کمی بیشتر سرگرم‌کننده است. ایده‌ها! زیرا هرگز، این هرگز در یک پست وبلاگ اتفاق نمی‌افتاد.

صداف بیون: صداف

مت ادموندسون: با حروف بزرگ تایپ می‌کند.

ایده‌ها، پرانتز، برخی عالی، نه همه آن‌ها. پایان پرانتز.

به عبارت دیگر، جلوتر از خودت نروید، ادمو. [00:20:00] فراموش نکن که خودت را بالاتر از آن چه که باید می‌پرستی. بیایید شما را به زمین برگردانیم. اما این هرگز با یک پست وبلاگ اتفاق نمی‌افتاد. نه. دست‌کم برای من سخت است که ببینم چگونه این اتفاق می‌افتد.

بنابراین من

مت ادموندسون: امیدوارم که محتوای منتشر شده برای افرادی که آن را مصرف می‌کنند، سرگرم‌کننده باشد.

بله. اما برای من برای ایجاد آن سرگرم‌کننده است.

امم.

مت ادموندسون: آیا این منطقی است؟ بله، قطعا. به ویژه زمانی که شما در حال صحبت کردن در مورد یک مورد هستید. اما شما همیشه در مورد یک موضوع طول می‌کشید، به انصاف بگوید، بنابراین همیشه سرگرم‌کننده خواهد بود.

صداف بیون: اوه عزیزم. بله.

مت ادموندسون: بنابراین، بله، این دو سنت من است. امم، آیا چیز دیگری می‌خواهید که به این بزنید؟

صداف بیون: می‌خواهم یادداشت‌هایم را به آرامی‌تر بخوانم.

مت ادموندسون: کوچک‌ترین دست مخصوصی در دنیا. می‌دانم. امم، آیا واقعاً می‌توانید آن را بخوانید؟ بله. یا آیا بیشتر و بیشتر به یک تلاش تبدیل می‌شود؟ بله.

صداف بیون: دارم پیر می‌شوم. . امم، نه، به نظر می‌رسد که ما آن را پوشش داده‌ایم. ساخت روابط از طریق محتوا، آن جنبه جامعه که قرار بود درست است.

مت ادموندسون: و دوباره، این نمی‌توان نادیده گرفته شود، جنبه جامعه [00:21:00] از آن.

بنابراین من در آخرین قسمت درباره شاپر، ابزار کار خوب صحبت کردم. و در واقع یکی از کارهایی که آنها واقعاً خوب انجام داده‌اند، ایجاد جامعه از طریق محتوای خود است. بنابراین وقتی آنها یک پخش زنده برگزار می‌کنند، هدایایی انجام می‌دهند. آنها مردم را وادار به نظر دادن و پرسش کردن می‌کنند. آنها به آن سوالات پاسخ می‌دهند.

این توانایی ایجاد آن تعامل با جامعه از طریق پخش‌های زنده یا، و من افراد مانند امی پورتر فیلد و افرادی مانند آن را دیده‌ام که این کار را بسیار خوب انجام می‌دهند، جایی که شما می‌توانید سوالات خود را ارسال کنید، یا، شخص دیگری، امم، جان لی دومز، و شما می‌توانید، می‌توانید، می‌دانید، مانند یک تماس، نمی‌دانم چگونه این کار را انجام می‌دهند، شاید با یک شماره گوگل، می‌دانید، و شما، شما تماس می‌زنید و یک پیام صوتی می‌گذارید و آنها آن را به گفتگو اضافه می‌کنند، و بنابراین شما در حال ساخت جامعه و ورود محتوای جامعه به آنجا هستید، چیزی که به نظر من فوق‌العاده مفید است.

و فکر می‌کنم آن نوع موارد بسیار خوب عمل می‌کند. یکی از کارهایی که ما داریم شروع به آزمایش آن کرده‌ایم و من هیچ بازخوردی ندارم، چون فقط یک بار انجام داده‌ام. فقط می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که وقتی یک مهمان در نمایش است، [00:22:00] که من می‌زبانی می‌کنم، معمولاً در انتها به مهمان می‌گویم، چیزی شبیه این.

گوش کنید، ما یک فرایند به نام "سؤال برای مت" داریم که فکر می‌کنم، می‌دانید، باید به طوری درست نام‌گذاری شود.

اما ما یک چیز به نام "سؤال برای مت" داریم. شما می‌خواهید یک سؤال به من بدهید، امم، من این را به مهمان می‌گویم، مهمان می‌خواهد یک سؤال بدهد، اما من در پادکست جواب نمی‌دهم. سپس من آن قسمت از سؤال را می‌گیرم و یک ویدیو در قالب عمودی ضبط می‌کنم که به آن پاسخ می‌دهم. اممم، درست است؟

بله. بنابراین، امم، جو دیویس، اولین، تنها یک بار که ما انجام داده‌ایم، جو دیویس، چند هفته پیش، از من پرسید که چه کسی برنده یورو خواهد شد. امم، درست است، این در ابتدای یورو بود. من هیچ ایده‌ای نداشتم، اما باید قبل از شروع یورو پاسخ را ضبط می‌کردم. بله. و بنابراین، امم، ما فقط این قسمت را گرفتیم، که چه کسی برنده یورو خواهد شد، و سپس من پاسخ خود را هم داده‌ام.

بنابراین این جامعه را به محتوای من می‌افزید، به جنبه رسانه‌های اجتماعی‌ام. بنابراین افراد دارند آشنا می‌شوند با این ایده که می‌توانند سوالات خود را ارسال کنند. و بنابراین تکامل بعدی این است که من از مهمانان برای سوالات می‌پرسم، این است که به جامعه بگویم، اگر سؤالی دارید، فقط یک ویدیو با سؤال خود بفرستید.

با سوال شما، البته، سوال شما باید سریع باشد زیرا سؤالات ویدئویی کوتاه است. ما فقط چند دقیقه وقت داریم و می‌دانید که من دوست دارم صحبت کنم، پس سوال خود را کوتاه نگه دارید. بنابراین این مرحله بعدی این است و این در حال جذب جامعه و ایجاد جامعه با محتوا است. بله، آنجا کمی از موضوع دور شدم.

معذرت می‌خواهم دوباره، ایده خوب دیگری.

صداف بیون: بله، بنابراین ما واقعاً برای جو این کار را انجام دادیم زیرا زمان محدود بود.

مت ادموندسون: بله.

صداف بیون: بله. بنابراین دیگران در راه هستند اگر به دنبال آنها هستید.

مت ادموندسون: بله، دیگران در راه هستند. بله. بله، سؤال جالب است. وقتی به مهمانان می‌گویید، از من یک سؤال بپرسید. و سپس اینگونه است که عرق سرد بر روی صورت‌شان می‌افتد.

من آنها را از قبل هشدار می‌دهم، درست است؟ من قبل از اینکه دکمه ضبط را فشار دهیم، به آنها می‌گویم، می‌خواهم بدانید که این یک بخش جدید در نمایش است. این چیزی است که من می‌پرسم. این دلیل پرسش من است. بله، بنابراین کمی فکر کنید الان درباره سوالتان. شاید بخواهید این کار را در پیش‌گفتار کنید، زیرا آنها فقط، مانند یک خرگوشی که در نور چراغ قوه است، می‌خزند، نمی‌دانند، سوال من چه باید باشد؟

و بنابراین شاید بهتر است آنها را وادار کنید که آن را بنویسند تا ببینند، می‌دانید، الان سوال خود را بنویسید تا وقتی به آن رسیدید، بدانید چه خبر هست. اما همه از این متن استقبال می‌کنند و برخی از افراد، شما می‌دانید، واقعاً سوالات جالبی پرسیده‌اند، معمولاً در مورد تجارت الکترونیک، زیرا ما فقط این کار را در پادکست تجارت الکترونیک انجام داده‌ایم.

پس. اگرچه جالب خواهد بود که ببینیم چه چیزی مردم در زمینه پرسش‌ها می‌آورند، واقعاً، امم، فقط در حال فکر هستم. امم، اما بله، این یک نکته برتر است.

صداف بیون: در مورد جامعه، من واقعاً فکر می‌کنم که ساختن یکی سخت است. من فکر می‌کنم که برای آن، امم، تلاش بسیار زیادی نیاز دارد و، امم، باید واقعاً، چه کلمه‌ای که به آن فکر می‌کنم؟

شما باید واقعاً آن را خوب فکر کنید و مصمم باشید که. آن را دنبال کنید. و من فکر می‌کنم که این، بله، و من فکر نمی‌کنم که به آسانی حاصل شود، شما باید درباره آن درست فکر کنید و آنچه که جواب می‌دهد، یکی از چیزهایی که، امم، جان به آن اشاره کرده است، حالا درباره این موضوع است که کجا، مانند، چه کانالی، چه پلتفرمی، که برای این کار استفاده می‌کنید، آیا این اسلک است، آریدر چیست، آیا این لینکدین است، هر کجا، و سپس به آن پایبند باشید.

مت ادموندسون: بله، در آن حوزه مداوم بودن. بله. زیرا شما حق دارید. من، ما تلاش کرده‌ایم جامعه‌ای در گروه‌های فیسبوک بسازیم، در اینستاگرام، ما همه نوع چیزها را امتحان کرده‌ایم، تلاش کرده و در بسیاری از راه‌ها شکست خورده‌ایم. و این آسان نیست. و افرادی که به یوتیوب می‌آیند و می‌گویند، اوه، فقط این سه کار را انجام دهید و شما 10.000 دنبال‌کننده خواهید داشت.

شما فقط می‌خواهید به صورت آن‌ها سیلی بزنید چون من، می‌دانید، به‌طور مسیحی خوب. به وضوح. زیرا این فقط، شما می‌گویید، نمی‌دانم. می‌دانید، برای بعضی‌ها، این واقعاً آسان است. فقط آن را به‌روزرسانی کرده و ناگهان 10.000 دانلود دارید و به‌طور تصادفی برای آن‌ها کار می‌کند.

بله، اما من فکر می‌کنم برای اکثریت ما، ما باید تلاش کنیم و ما باید آن جامعه را بسازیم و ما باید عملاً این کار را انجام دهیم. در حال گفتگو با نیک راتکلیف دیروز، امم، ما برای پادکست تجارت الکترونیک ضبط کردیم. بنابراین نیک یک کارآفرین تجارت الکترونیک است، او یک پزشک بود، و پزشکی را رها کرد تا به انجام یک کسب و کار آنلاین بپردازد که در آن، او معمولاً طراحی پوستر انجام می‌دهد.

او طراحی گرافیک انجام می‌دهد، نمی‌دانید؟ و مردم پوسترهای او را می‌خرند. بنابراین واقعاً یک پروژه شغلی است. اما او، یکی از کارهایی که برایش موثر است، در سیستم اجتماعی، در اینستاگرام به جامعه دست یافته است. او واقعاً در این مورد صحبت می‌کرد، که اینستاگرام بیشتر ترافیک را به وب‌سایت و فروش او نسبت به ایمیل مارکتینگش می‌آورد.

که من را به این فکر می‌برد که ایمیل مارکتینگ او شکست خورده است، در واقع من با او صحبت کردم. اما من فکر می‌کنم که او عمداً روی آن کار کرده است و این دو، سه، چهار سال طول کشیده است تا این بیننده و جامعه را ایجاد کند و فقط چیزی جالب داشته باشد و فقط چیزی ارسال کند، درک چیزی که شما نیاز دارید، تمام آن چیزها واقعاً مهم هستند اما شما حق دارید، جایی که هستند را پیدا کنید و فقط به آن مکان قدم بگذارید تا جامعه را بسازید و فقط در آن فعال باشید.

صداف بیون: تنها چیزی که [00:27:00] گفتید، نمی‌دانم آیا زمانی برای این داریم. بنابراین باید آن را به مانند 10 کلمه محدود کنید وقتی پاسخ می‌دهید. فقط شوخی می‌کنم. فقط شوخی می‌کنم. امم، فراموش کردم. اممم، چه باید بگویم؟

مت ادموندسون: هیچ ایده‌ای ندارم.

صداف بیون: بله، می‌دانم چه باید بگویم. بنابراین برای کارهای B2B، در واقع، نه، نه، آن را بی‌خیال. اما برای آنچه که، بیایید فقط ادامه دهیم با چیزی که شما در مورد نیک گفتید که از اینستاگرام استفاده می‌کند تا ترافیک را راه‌اندازی کند.

به وب‌سایتش. و به وضوح کار می‌کند. چه چیزی درباره چیزی مثل پادکستینگ؟ بنابراین اگر پادکستی دارید و در اینستاگرام پست می‌گذارید، آیا این خیلی مؤثر است؟ یا آیا چیزی مانند بازاریابی ایمیلی بهتر است؟

مت ادموندسون: خب، این یک سؤال بسیار عمیق است. چون این

صداف بیون: بیشتر یک خدمات است یا، خوب، بستگی به این دارد که چه کارهایی دارید، فکر می‌کنم، اما.

بله، [00:28:00] فکر می‌کنم که این کار می‌کند. و فکر می‌کنم اگر شما یک پادکست میزبانی می‌کنید و می‌خواهید از اینستاگرام، به عنوان مثال، برای رشد پادکست خود استفاده کنید، فکر می‌کنم این منطقی است. و فکر می‌کنم می‌توانید به درستی پیدا کنید، به ویژه اگر در یک بازار خاص هستید، شما در نهایت هرچه بیشتری ارسال کنید، و انجام دهید، خوب خواهید بود. شما ممکن است مجبور باشید مقداری پول در آن قرار دهید تا در ابتدا آن را راه‌اندازی کنید.

بنابراین فکر می‌کنم، این کار ممکن است، فکر می‌کنم اگر از قبل فالوینگ در اینستاگرام دارید، آیا انجام دادن یک پادکست منطقی است؟ بنابراین آیا برای نیک منطقی خواهد بود که یک پادکست انجام دهد؟ فکر می‌کنم این یک سؤال کمی متفاوت است. فکر می‌کنم؟ فکر می‌کنم او واقعاً با من فکری کرده بود درباره اینکه چه چیزی ممکن است بیشتر منطقی باشد برایش.

او در فضای خلاق است. او این پوسترها را انجام می‌دهد، نیش او بازار مسیحی است. بنابراین راه‌های زیادی وجود دارد که او می‌تواند به این نزدیک شود. او می‌تواند به سادگی یک کانال یوتیوب ویدیویی داشته باشد، فکر می‌کنم، امیاداً، مانند یک پخش زنده، جایی که بیایید با من طراحی کنید و به دور آن جامعه بسازد.

او قطعا می‌تواند یک پادکست درباره روند خلاقانه انجام دهد، امم، درباره، می‌دانید، پزشکی بودن و دنبال کردن آرزوهایتان. به‌معنای واقعی او داستان جالبی دارد و او می‌تواند، او می‌تواند در این زمینه چیزی انجام دهد که آن جامعه را بسازد. من فکر می‌کنم انجام یک پادکست صوتی درباره چیزی که بصری است بسیار سخت خواهد بود.

بله. و چیزهای او واقعاً بصری است، بنابراین فکر می‌کنم که او باید به آن سمت پادکست ویدیویی برود. امم. مگر اینکه او یک پادکست صوتی درباره چیزی که مرتبط است، انجام دهد. بنابراین او می‌تواند چیزی مانند، امم، مانند یک پادکست روزانه، امم، برای شنوندگان مسیحی انجام دهد که، امم، از آن مخاطبان برای او بیرون بیایند که در نهایت، می‌دانید، از آن مخاطبان مشتریان او می‌شوند.

اگر این منطقی باشد. بله، این خوب است. او می‌تواند چیزی شبیه به آن انجام دهد. اممم، فکر می‌کنم وقتی که او فقط، فقط او و همسر و نوجوانانش این کار را در حال حاضر انجام می‌دهند، فکر می‌کنم که واقعاً مورد تمرکز رسانه‌های مختلف است. برای او، اینستاگرام و تولید ویدیوهای کوتاه می‌تواند بسیار خوب باشد.

بله،

صداف بیون: و من حدس می‌زنم که آنچه که شما تازه گفتید که بسیار بصری است، اینستاگرام برای آن خوب عمل می‌کند. این هم منطقی است.

مت ادموندسون: بله، این خواهد بود. و می‌دانید، آن نوع بازار Etsy به نظرم برای او منطقی است. بنابراین، بله، این به این معنا نیست که او نباید یک پادکست انجام دهد، اما فکر می‌کنم در حال حاضر با منابع به این صورت، و با توجه به اینکه او در حال حاضر در اینستاگرام کار خوبی انجام می‌دهد، احتمالاً بیشتر.

بیشتر تخم‌مرغ‌های من را در آن سبد قرار می‌زنم. برای بازگشت به سؤال شما، آیا باید لیست ایمیلش را بزرگ کند؟ بله، قطعاً. و فکر می‌کنم، و این در واقع برای پادکست‌ها هم صادق است. ما باید حتی یک قسمت درباره این موضوع انجام دهیم، درباره رشد لیست ایمیل برای پادکسترها و افرادی را برای صحبت کردن درباره آن بیاوریم، چون فکر می‌کنم که فوق‌العاده، فوق‌العاده مهم است. بنابراین فقط درباره اینکه من در این ماه 10.000 دانلود داشته‌ام نیست. یکی از معیارهای موفقیت، و ما این را قبلاً صحبت کرده‌ایم، این است که چگونه لیست ایمیل خود را بزرگ‌تر کنیم؟

بله. و تشویق افراد برای اشتراک، زیرا آن داده‌ها، شما واقعاً آن داده‌ها را مالک هستید. امم، همه چیز دیگر، متا آن را مالک است، اینستاگرام آن را مالک است، می‌دانید، اپل مالک مکانیزم پخش پادکست‌ها است. این ممکن است بعداً کمی اشتباه پیش برود، و فکر می‌کنم یکی از درس‌هایی که از تجارت الکترونیک یاد گرفته‌ایم این است که اگر نمی‌توانم فروش محصولی را بگیرم، می‌خواهم آدرس ایمیل آن‌ها را دریافت کنم.

بله، بله، [00:32:00] بله. و من فکر می‌کنم با پادکستینگ، هدف اصلی شما، امم، هر چیزی که هدف اصلی شما برای انجام پادکست باشد، اگر شما این کار را برای ساخت یک شبکه می‌کنید یا هر چه، به‌طور اساسی شما باید آدرس‌های ایمیل افرادی که می‌خواهید در نمایش وجود داشته باشند و، و، و، مخاطبان خود را، چرا که این مخاطب شماست، دریافت کنید.

و من فکر می‌کنم که شما همیشه باید محتواهای خوبی مثل این نوع چیزها را با یک خبرنامه ایمیلی منظم ادغام کنید بله. و من فکر می‌کنم در تماس ماندن به این طریق از طریق ایمیل بسیار، بسیار مهم است. بنابراین آیا این پاسخ سؤال شما را می‌دهد؟ بله می‌دهد.

صداف بیون: متشکرم.

مت ادموندسون: این 60 است. من این کار را در 10 کلمه نکردم.

صداف بیون: یا 60 ثانیه.

یا 60 ثانیه.

مت ادموندسون: به هر حال.

صداف بیون: نه، نه، این خوب است. متشکرم.

مت ادموندسون: هفته آینده،

صداف بیون: هفته آینده، ما پیتر مرفی را داریم. پس مهمان جدید،

مت ادموندسون: مهمان جدید فوق‌العاده، پیتر مرفی، چه افسانه‌ای. من این را دوست دارم. منتظر این هستم. پیتر واقعاً یک فرد باحال است. بله. اما قبل از اینکه به آن بپردازیم، جان، از شما بابت به اشتراک گذاری دانش‌تان بسیار متشکرم. [00:33:00]

شما همیشه یک افسانه هستید، دوست من. و فکر می‌کنم شنیدن آن بسیار باارزش بوده است. و بنابراین فکر می‌کنم که ما در حال قرار دادن مصاحبه کامل جان هستیم.

صداف بیون: این هفته منتشر می‌شود. این هفته منتشر می‌شود، پایان

مت ادموندسون: این هفته نیز به همین منوال. بنابراین حتماً مصاحبه کامل با جان را بررسی کنید. امم، ما فقط سه تای آن را انتخاب کرده‌ایم، خوب، چهار.

می‌گویم سه یا چهار، چهار، چون ما چهار قسمت داشته‌ایم. اما ما چهار قسمت از آن را انتخاب کرده‌ایم که درباره‌شان صحبت کنیم. خیلی بیشتر در مصاحبه کامل وجود دارد. بنابراین حتماً مصاحبه کامل جان را گوش دهید. حتماً با او در تماس باشید، اه، سلام بگویید. چون ما پادکسترها همه دوست داریم از مردم بشنویم. بنابراین حتی اگر چیزی نمی‌خواهید بخرید، نمی‌خواهید BattlBox یا هر چیز دیگری بخرید، فقط به او یادداشتی بدهید و بگویید جان.

واقعاً قدردانم از آنچه که انجام دادی، مرد، اه، در پادکست پادجونکشن، او از آن قدردانی خواهد کرد، بنابراین با او در تماس باشید. تمام اطلاعاتش در یادداشت‌های نمایش خواهد بود، البته، و می‌توانید با جان ارتباط برقرار کنید، اما حتماً مصاحبه کامل را گوش کنید، زیرا عالی خواهد بود. و سپس، البته، مطمئن شوید که مشترک شده‌اید و همه آن‌طور چیزهای خوب را انجام دهید، چون هفته آینده پیتر مرفی را داریم.

صداف بیون: که یکی دیگر است. او واقعاً فوق‌العاده است. من پیتر را دوست دارم. بنابراین، بله. آیا چیز دیگری از طرف شما هست؟ نه. همین از من است. از شما خیلی ممنونم که به ما پیوستید. هفته فوق‌العاده‌ای داشته باشید هر جا که در دنیا هستید. تا دفعه بعد می‌بینیم. خداحافظ به حالا.

صداف بیون: و این ما را به پایان قسمت امروز در پادجونکشن می‌رساند. اگر از بینش‌های این قسمت لذت برده‌اید و می‌خواهید گفتگوی کامل با مهمان ویژه امروز را بشنوید، فراموش نکنید که به وب‌سایت podjunction.com مراجعه کنید، جایی که اطلاعات بیشتری در مورد نحوه پیوستن به هم‌تای پادجونکشن خواهید یافت.

چه در حال حرکت باشید و چه در یک لحظه آرام، از اینکه به ما اطلاع دادید سپاسگزاریم. به یاد داشته باشید، هر قسمت یک فرصت برای کسب بینش و تحول تجارت شما با پادکست است. بنابراین به شنیدن ادامه دهید، به یادگیری ادامه دهید و تا زمان بعدی، پادکست خوشحال شوید.