در قسمت دوم سری آنها با ASOM Pod، همکار مجری جان رومن، میزبانان صدف بینون و مت ادموندسون بررسی میکنند که چگونه رابطه بین مجریان پادکست و شخصیت و ارتباطی که آنها ایجاد میکنند، میتواند به شما در ارتباط با شنوندگانتان کمک کند.
نکات کلیدی:
- اهمیت شیمی و انتخاب در هممیزبانی: جان رومن تأکید میکند که داشتن شیمی طبیعی با هممیزبانها برای یک پادکست موفق حیاتی است. فرآیند انتخاب کلیدی است تا اطمینان حاصل شود که هر هممیزبان دیدگاههای منحصر به فردی را به بحثها اضافه میکند. این کار از تفکر گروهی جلوگیری میکند و محتوای جذاب و متنوعی را حفظ میکند.
- تعادل بین اطلاعات و سرگرمی: هم جان و هم میزبانان به نیاز پادکستها به این که هم اطلاعاتی و هم سرگرمکننده باشند تأکید میکنند. اضافه کردن طنز و شوخی به حفظ محتوای قابل ارتباط و لذتبخش برای شنوندگان کمک میکند. این تعادل برای حفظ جذب شنوندگان ضروری است و پادکست را برای یک مخاطب وسیعتر جذاب میکند.
- ارتباط و قابل ارتباط بودن با مخاطب: قابل ارتباط بودن و بحث در مورد موضوعاتی که برای مخاطب اهمیت دارد، برای ایجاد یک پایگاه شنوندگان وفادار حیاتی است. اصالت کلید است؛ میزبانان باید خودشان باشند و درباره مسائلی که برای مخاطبانشان مربوط و جالب است صحبت کنند. این به ایجاد یک ارتباط قوی با شنوندگان کمک میکند و آنها را تشویق میکند که هر بار برای محتوای بیشتری برگردند.
اگر از این قسمت پادجانکشن لذت میبرید و میخواهید به دنیای پادکستینگ عمیقتر شوید، قسمتهای آینده ما را از دست ندهید! همین حالا در پلتفرم پادکست محبوب خود مشترک شوید! با قدرت پادکستینگ امروز کسبوکار خود را متحول کنید!
متن ویدئو:
صدف بینون: به پادکستهای پادجانکشن خوش آمدید، نمایشی که به پادکسترها کمک میکند تا از پادکست خود برای رشد کسبوکارشان استفاده کنند.
مت ادموندسون: بله. خوش آمدید. فکر میکردم شما قرار است بیشتر از این بگویید.
پس برای کسانی که نمیدانند، نام من مت ادموندسون است. در کنار من صدف بینون نیمهحرفهای است.
که
مت ادموندسون: قبل از این که دکمه ضبط را بزنیم به من گفت، چون اگر شما به این نمایش عادت کردهاید، متوجه خواهید شد که ما مقدمه را کمی تغییر دادهایم. قبلاً کلیپی آماده شده بود.
ما دیگر این کار را نمیکنیم. ما فقط مستقیماً وارد این میشویم و سلام میگوییم. و صدف گفت، من واقعاً میخواهم این بار مقدمه را خوب انجام بدهم.
صدف بینون: من سعی میکردم تا مت interrupt کرد.
مت ادموندسون: اوکی، پس تقصیر من است. بله. بنابراین این یک مکث عمدی بود.
بله؟
مت ادموندسون: به هر حال، تقصیر من است و من بسیار متأسفم، خانمها و آقایان. [00:01:00] اما خوش آمدید به نمایش. خوشحالیم که اینجا هستید. و بله، ما در مورد اینکه چگونه میتوان از پادکست برای رشد کسبوکار استفاده کرد صحبت میکنیم چون ما واقعاً پادکسترهای بزرگی هستیم. ما پادکستینگ را دوست داریم. واقعاً دوست داریم و میخواهیم از آن برای رشد کسبوکار خود استفاده کنیم، که بهطور اتفاقی با حامی امروز نمایش، یعنی پادجانکشن، بهخوبی تطابق دارد.
خوب، ما پادکست خود را حامی مالی میکنیم. این چه معنی دارد؟ ما فقط یک آژانس، یک آژانس پادکست هستیم که به کسبوکارها کمک میکند تا پادکست خود را راهاندازی و اجرا کنند تا کسبوکار خود را رشد دهند. ما روشهای منحصر به فردی برای انجام این کار داریم. اگر شما نیز در فکر این هستید که پادکست راهاندازی کنید و به کمک نیاز دارید، به podjunction.com مراجعه کنید.
ما دوست داریم شما را در آنجا ببینیم. بله، واقعاً دوست داریم. تبلیغ تمام شد، بخش حمایت مالی به پایان رسید.
صدف بینون: عالی. خب، پس ادامه میدهیم. برمیگردیم به من.
مت ادموندسون: برمیگردیم به شما. بله، زیرا ما این را تمرین کردهایم.
صدف بینون: خوب. پس در این، در این قسمت، ما به ادامه بینشهایی از جان رومن میپردازیم.
مت ادموندسون: جان رومن، قسمت دوم.
صدف بینون: بله، درست است.
و اگر قسمت قبلی را نشنیدهاید، او همکار ASOM [00:02:00] Pod است. و ما در این قسمت یاد خواهیم گرفت که اهمیت داشتن شیمی طبیعی با هممیزبانهای شما چیست. ما باید حتماً
مت ادموندسون: به آن گوش دهیم. بله،
صدف بینون: ما
مت ادموندسون: باید. میتوانیم نکاتی داشته باشیم. اهمیت انتخاب موضوع و نحوه ترکیب اطلاعات و سرگرمی.
مت ادموندسون: ما حتماً به کمک نیاز داریم. بله. من بیصبرانه منتظر این هستم، جان رومن، افسانه است. آیا ما اکنون ویدئو را پخش خواهیم کرد؟ ما این کار را خواهیم کرد. و سپس، فقط برای اطلاع شما، اگر تازه به نمایش ما پیوستهاید، خوش آمدید به هر کسی که تازه به پادجانکشن پیوستهاست، آنچه که اتفاق میافتد این است که ما ویدئو را پخش میکنیم و سپس شما و من در مورد آنچه که مهمان گفته است صحبت میکنیم و متوجه میشویم که چه چیزی میتوانیم از آن بیاموزیم.
پس، این هم ویدئو، سپس صدف و من بعد از این باز خواهیم گشت. بیا شروع کنیم.
صدف بینون: خب، پس بازگشت به چهار نفر شما با دیدگاههای مختلف، چگونه میتوانید اطمینان حاصل کنید که هر یک از شما یک [00:03:00] دیدگاه منحصر به فرد را به بحث اضافه کند؟
جان رومن: مطمئناً. پس من فکر میکنم واقعاً این ما بودیم که چهار نفر را انتخاب کردهایم.
و به خاطر این، این هیچ مشکلی نیست، درست است. ما چهار نفر داریم که بسیار نظر دارند. برخی از آنها نسبت به دیگران کمی ملاحظهکارتر هستند.
و یکی از ما عاشق صحبت کردن است. بنابراین به نظر من، فکر میکنم فرآیند انتخاب ما چهار نفر بود.
صدف بینون: بله.
جان رومن: این مسئلهای نیست، درست است؟ مثل این است که هر چهار نفر ما همچنان صحبت خواهیم کرد. اگر چیزی باشد، این بیشتر یک چالش برای ویرایش است، به گونهای که اطمینان حاصل کنیم میتوانیم آن را به یک گفت و گوی قابل هضم با دیدگاههای همه برسانیم. و به انصاف، در برخی نقاط، ممکن است من کمی بلندتر باشم و آن گفتگو را هدایت کنم.
گاهیاوقات جیمی ممکن است آن را هدایت کند یا امیر یا برایان. بنابراین فکر میکنم، در واقع هنوز داریم به این موضوع فکر میکنیم، درست است؟ ما یک روز را با هم فیلمبرداری کردیم و در آن روز که فیلمبرداری کردیم،
شما میگویید شما قسمت اول را دوست دارید. قسمتهای اولیه زمانیست که تمام چهار نفر ما یک گفتگو داریم.
گفتوگویی، بنابراین واقعاً بهتر میشود، زیرا کمی طول میکشد تا همدیگر را درک کنیم و روند کار را بفهمیم. بنابراین فکر میکنم با ادامه این کار هرچه بیشتر بهتر میشویم.
صدف بینون: کاملاً. بله. بنابراین واقعاً شما گفتید که چهار مورد را در یک زمان ضبط کردید، درست است؟ در یک نشسته. پس چگونه توانستید سطح انرژی را بالا نگه دارید؟
چون این میتواند خستهکننده باشد، درست است؟
جان رومن: بله. منظورم این است، تقریباً ما در ساعت 9 صبح به استودیو رسیدیم. ما ضبط را از ساعت 10 شروع کردیم و تقریباً در ساعت 5 تمام شدیم. و این شامل یک کمی وقت ناهار نیز میشود.
بله.
جان رومن: من همه را به یکی از مکانهای پیتزای مورد علاقهام در آتلانتا بردم.
اما این [00:05:00] آسان نیست، اما دوباره فکر میکنم که این برمیگردد به، به، فرآیند انتخاب، درست است؟ ما چهار نفر فقط در حال سیر کردن بودیم و همه ما نسبت به تجارت الکترونیک بسیار پرشور هستیم،
بنابراین
جان رومن: این جالب است، درست است؟ اینطور نیست که ما صرفاً در یک پنل در مورد موضوعی که برای ما اهمیتی ندارد نشسته باشیم.
ما خیلی انتخابی بودیم که چهار نفر چه کسی هستند، اما همچنین، این بار، جیمی این کار را انجام داد، اما او زمانی گذاشت، پیدا کردن موضوعات بنابراین، در هر قسمت ما یک موضوع اصلی داریم، و پیدا کردن موضوعاتی که او میدانست.
همه ما از آنها پرشور هستیم که همه ما میتوانیم به یکی از آنها صحبت کنیم، حداقل یکی از ما نظری داغ یا نظر غیرمعمولی درباره یکی از آنها دارد، بنابراین فکر میکنم انتخاب موضوع کلیدی و الزامآور است.
صدف بینون: بله. و آیا همه شما در این موضوع شرکت دارید؟
جان رومن: خب، ما هنوز داریم به این موضوع فکر میکنیم. بنابراین، اولین چهار قسمت، جیمی این کار را انجام داد. [00:06:00] و او همچنین برای چهار قسمت بعدی که هفته آینده است، برنامه را آماده کرده است. بنابراین واضح است که اینگونه که مغز او کار میکند، او در این کار خوب است. درست است؟ بنابراین بعد فکر میکنم، آیا ما در آینده همه این کارها را انجام خواهیم داد؟
شاید ما متوجه شویم که، میدانید، او واقعاً در این زمینه استعداد دارد و شاید او فرزند مؤلف موضوعات باشد.
فکر میکنم،
جان رومن: فکر میکنم به زودی معلوم خواهد شد که او واقعیست و در این کار واقعاً خوب است.
صدف بینون: بله. بله. هیجانانگیز.
جان رومن: فکر میکنم همینطور است.
صدف بینون: بله. بنابراین دوباره، به واقعیتی که شما به بسیاری از پادکستها مهمان بودهاید برمیگردد، آیا نکات کلیدی یا بهترین روشهایی دارید که برای نمایش خود بهکار بردهاید؟
جان رومن: بله، بنابراین ما، بنابراین، با نگاهی به آنچه که اکنون در دسترس است، میدانید، ما میخواستیم، ما واقعاً میخواستیم که، [00:07:00] این، شما میدانید، محرک اصلی داشتن این دیدگاههای مختلف باشد
زیرا شما بسیاری از مواقع در برخی از پادکستها، واقعاً در یک تفکر گروهی بهسر میبرید، و آنها فقط در حال صحبت با بازرگانانی هستند و بازرگانان به وضوح دیدگاه بسیار، میدانید، محدودی از آنچه که برایشان مهم است دارند.
این، و، این بود چیزهایی که ما میخواستیم برطرف کنیم. ما میخواستیم موضوعاتی را انتخاب کنیم که همه در آن تفکر گروهی نباشند.
مردم،
جان رومن: مردم از این مشکلات با راهحلهای مختلف نگاه میکنند. بنابراین، این واقعاً بخشی از چیزهایی بود که ما میخواستیم به آن پرداخته شود. ما همچنین خواستیم هم، و احتمالاً ما،
به پذیرش مهمانان بعداً بنفس میپردازیم.
اوکی.
جان رومن: اما ما نمیخواستیم به مدل سنتی 100 درصدی برویم، که همین کار را امروز انجام میدهیم، درست است؟ میزبان، میزبانی میکند. برای مهمانها. ما میخواستیم به طور منظم با چهار میزبان فقط بسازیم،
دهید بنابراین، [00:08:00] هنوز هم کار میکند. فقط این عادی نیست.
اما ما باید، شما میدانید، بچههای طلایی این فضا، مانند پادکستهای «همه در»، مثلاً، میدانید،آنها افرادی دارند که همیشه آنجا هستند و سپس گاهی اوقات مهمانی هم دارند، گاهی اوقات ندارند. فکر میکنم ما با آن مدل پیش خواهیم رفت. و،
آخرین نکته این است که ما، ما، میخواهیم ارزش سرگرمی داشته باشیم.
درست است؟
جان رومن: بنابراین نمیخواهیم دائماً خیلی جدی باشیم. نمیخواهیم فقط به آن بپردازیم و تنها به موضوع پرداخته شود. شما باید سرگرمی داشته باشید، درست است؟ شما باید چالش داشته باشید. شما باید نشان دهید که واقعیت این است که ما موجودات انسانی هستیم. ما درست مثل بقیه هستیم.
در، میدانید، چهار قسمت اول، تقریباً تمام آن به نوعی این است، اما، [00:09:00]
این ممکن است فقط یک روند در کل باشد. بنابراین سه نفر دیگر، همه کاربران آیفون هستند و من یک کاربر اندروید هستم. و من به شدت از اپل متنفرم، بهگونهای که به نفعم نیست. بنابراین این در پاد وجود داشته است که اگر سه کاربر اپل و آنها، ظاهراً، دائماً من را به خاطر استفاده از اندروید مورد کارشکنی قرار میدهند،
اما این، میدانید، واقعاً یک چیز ارتباطی و واقعی است.
اگر شما کاربر آیفون باشید، در یکی از مواقع، شما دیدن کردهاید که کسی به خاطر کاربر نداشتن آیفون مورد کارشکنی قرار میگیرد، و اگر شما کاربر اندروید باشید، قطعاً مورد حمله قرار خواهید گرفت
برای داشتن،
جان رومن: میدانید، متن سبز.
بله، بله.
جان رومن: بنابراین فکر میکنم، فکر میکنم آن عنصر انسانی خیلی کلیدی است.
و در یک نوع پیشنهاد سرگرمی.
صدف بینون: بله، درست است. و در واقع من،
من یک گفتوگو با مهمان دیگری که در پادجانکشن است داشتم و او [00:10:00] در مورد دینامیک پاراسوشال صحبت میکرد. بنابراین مانند زمانی که شما هممیزبانان دارید، میدانید، یک نفر نقش «گدا» را میگیرد و فرد دیگری نقش «جدی» را میگیرد و، و،
یافتن آن شخصیتها.
بله، و من
جان رومن: فکر میکنم خواهیم یافت، درست است؟ ما یک ایده داریم، میدانید، برایان قطعاً، او به وضوح بامزهترین گروه است،
و شخصیتی بسیار قوی دارد. شما یک شخصیت دارید که، میدانید، مالک آژانس است و او خیلی،
میتوانم بگویم همه ما از نظر اخلاقی خوب هستیم و کار درست را انجام میدهیم.
امیر حتی یک مرحله بالاتر از آن است. او بسیار عمدی است، و احتمالاً کمی ملاحظهکارتر است.
اما فوقالعاده است، زیرا این شخصیت است و واقعاً او همینگونه است. و، [00:11:00] میدانید، فکر میکنم جیمی و من کمی با نظرات داغ و غیرمعمول زیادی میکنیم.
بنابراین فکر میکنم دقیقاً همین طور است، درست است؟ این حتی در مورد توسعه شخصیت در مورد ما نیست، چون واقعاً ما خودمان هستیم. اما فکر میکنم آنچه که کارساز است را خواهیم یافت، و آنچه که بهخوبی سوق داده میشود.
صدف بینون: اگر شما کنجکاو هستید و میخواهید قسمت کامل را ببینید، حتماً در نمایش مشترک شوید. ما مکالمات فوقالعاده دیگری در پیش داریم.
مت ادموندسون: خوش آمدید، صدف. پس، این قسمت دوم بود. اگر قسمت اول را از دست دادهاید، که ما احتمالاً باید در ابتدا بگوییم، اما فراموش کردیم، جان برگزارکننده پادکستهای ASOM است. اگر هنوز متوجه نشدهاید، در واقع چهار نفر از آنها وجود دارد، چهار همکار وجود دارد، و بنابراین او از آن دیدگاه صحبت میکند.
بنابراین، [00:12:00] اما باز هم، دوست دارم که، دوست داشتم که این مکالمه را انجام دهم. چه افسانهای. م
هHmm.
مت ادموندسون: چه افسانهای. بنابراین بهطور مستقیم روی آن، آیفون یا اندروید؟
صدف بینون: خب، در واقع من در حال حاضر کمی در میانه هستم. بنابراین تبدیلکننده. خوب، فکر نمیکنم هنوز کامل به آنجا رسیدهام مت.
مت ادموندسون: در حال انجام این فرایند.
صدف بینون: این ممکن است کمی طول بکشد. من واقعاً گوشی اندروید را دوست دارم و بله بله، آن را دوست دارم.
مت ادموندسون: شما دارید. شما دارید. اما شما همچنین یک آیفون دارید.
صدف بینون: من همچنین یک آیفون دارم.
مت ادموندسون: و اکنون یک مک.
صدف بینون: و یک مک. بله، بنابراین به آرامی. بله، بله، بله.
مت ادموندسون: شما از کامپیوتر شخصی به مک منتقل شدید. سمت تاریک
صدف بینون: بله،
مت ادموندسون: آیا به خاطر استفاده از گوشی اندروید سرزنش شدهاید؟
صدف بینون: بله، از سوی شما.
مت ادموندسون: این بار خیلی فراموش میکنم. یک دوست بسیار خوب من. او احتمالاً به این نمایش گوش میدهد، چندان. او، او یک کاربر اندروید است و او و من همیشه درباره آیفون و اندروید شوخی میکنیم. خیلی خندهدار است. این مرا خندهدار کرد وقتی که شنیدم جان گفت که از چهار نفر، سه نفر آیفون دارند، یک نفر اندروید و او همیشه در بخش دریافت این است.
به امید اینکه این بار برگردید. بنابراین، جان، گوش کن، دوست، یک آیفون بگیر. چه مشکلی برای تو پیش آمده؟
صدف بینون: نه، جان، نکن.
مت ادموندسون: پس فکر کردم این عالی است. بنابراین ممکن است نیاز به کمی شوخی بیشتری درباره آیفون و اندروید داشته باشیم. بله. هرچند که من به آرامی شما را تبدیل میکنم.
صدف بینون: بله، بنابراین ببینیم. یا ممکن است بتوانم شما را تبدیل کنم.
مت ادموندسون: به اندروید. بله. در این زمینه خوش شانس باشید.
صدف بینون: من در حال نفسکشی نیستم. بله،
مت ادموندسون: این خندهدار است چون یکی از دوستانم گوشی اندروید دارد. او از من خواسته بود تا کاری روی آن انجام دهم. و من فقط نمیتوانستم. مانند این بود که، میدانید، مثل مادرم، میدانید، برخی از فناوری جدید که به نوعی در دسترس میآید. من فقط نمیدانم. من فقط نمیدانم.
این چیزی بود که احساس کردم، احساس میکردم احمق فناوری بودم وقتی گوشی اندروید را برداشت کنم.
بله،
صدف بینون: من هم این را در مورد اپل تجربه کردهام. اما من ممکن است زودتر از سایرین شروع به کار میکنم، زیرا،
مت ادموندسون: زیرا شما باهوشتر، [00:14:00] جوانتر و باهوشتر هستید. من،
صدف بینون: من سامسونگ را بیشتر از اپل شهود میدانم، ببخشید.
متاسف نیستم.
مت ادموندسون: متاسف نیستم. احساس میکنم این بحث میتواند ادامه یابد. به هر حال، ما اینجا نیستیم تا در مورد آن صحبت کنیم. فقط به ما اطلاع دهید، خوب، فقط به ما بگویید،Android یا آیفون. فکر میکنم این واقعا جالب باشد. Android یا Android. Android یا Android.
و بهترین تبلیغی که هرگز شنیدهاید یا به کسی که از بهترین، سیستم عامل مخالف استفاده میکند دادهاید، چه بوده است؟ فکر میکنم که این موضوع واقعاً جالبی باشد که برویم و تحقیق کنیم. میخواهم مطمئن شوم که چه بدترین توهین را میتوانم به یک کاربر اندروید بدهم. یادم میآید آنها. به هر حال، آیا باید در مورد آنچه که او در حال صحبت در اینجا بود صحبت کنیم؟
صدف بینون: شما اول.
مت ادموندسون: چیزی که من را به آنچه جان میگفت جلب کرد این بود که وقتی آنها چهار نفر با هم اقدام کردند، بسیار انتخابی در مورد انتخابشان بودند. من متوجه شدم که من دعوتی نداشتم. آیا شما متوجه این موضوع شدید؟ من دعوتی برای چهار نفر نداشتم،
بله. من در نظر خودم احساس میکنم دعوت نشدهام.
جان رومن: نه، جان، این اشکالی ندارد.
مت ادموندسون: اما آنها واقعاً بسیار انتخابی بودند که کاملاً میفهمم، زیرا آنها باید بتوانند نظرات خود را در کنار هم منتشر کنند.
بنابراین فکر میکنم که این بهدرستی میتواند عاقلانه باشد که واقعاً فکر کنید که با چه کسی میتوانید این کار را انجام دهید.
یکی از معیارهای آنها این بود که بهطور واضح باید، واژهٔ دیگری که جان استفاده کرد این بود که واقعاً باید به شدت پرشور باشد.
بله کلاسیک. همه آنها برای آنچه که انجام میدهند بسیار پرشور هستند، چه صنایع آژانس، چه خدمات نرمافزاری، چه بازاریابی، هرچه که باشد.
و فکر میکنم، فکر میکنم این فوقالعاده، فوق العاده مهم است. پس چه کسی میتواند این کار را انجام دهد، کسی که در صنعت خود متخصص است و قرار است برای آن پرشور باشد، اما همچنین آن ارزش سرگرمی را دارد و به طور عمدی در مورد آن فکر کنید و واقعاً بسیار عاقلانه به این مسئله اشاره کردید.
صدف بینون: بله، بله. و نه فقط این، همچنین، شیمی طبیعی که آنها نیز دارند.
بله.[00:16:00]
مت ادموندسون: پس چگونه این کار را انجام میدهید؟ چگونه، اگر شما به این سمت میروید، چه فرقی نمیکند که در حال هممیزبانی باشید، چه سه نفر، چهار نفر،
این که باید در نظر بگیرید که با چه کسی میتوانید این کار را انجام دهید. و نوع شیمی که میتوانید به آنجا بیاورید، فکر میکنم فوقالعاده و بسیار مهم است.
روش آنها، از قسمت هفته گذشته، این بود که آنها قبلاً در حال برقراری این گفتگوها بودهاند، درست است؟ و تصمیم گرفتند، اوه، بیایید ضبط آنها را شروع کنیم و بیاییم افراد دیگر را دعوت کنیم و صدای آنها. و بنابراین فکر میکنم این چیزی است که به صورت طبیعی در حال انجام است و به جای تلاش برای رفتن و یافتن، پیدا کردن آن، ممکن است یا نیست کار کند.
بله،
مت ادموندسون: بله. کاملاً. و فکر میکنم این خوب است زیرا واقعاً اگر از کسی که میتوانید این کار را با او انجام دهید بپرسید، در گفتگوهایی که از قبل با آن افراد در حال انجام است، این امکان ایجاد شده است برای گفتگو با یکدیگر.
بله. در حالی که فکر میکنم انجام این کار با چهار نفر و سه نفر که شما واقعاً به آنها صحبت نکردهاید احتمالاً سخت خواهد بود.
بله. و نشان میدهد که هرگز دعوت نشدید.
صدف بینون: بله، و احتمالاً آنها نمیخواستند شما را هر ماه به ایالات متحده پرواز کنند.
مت ادموندسون: خوب، بله، در این مورد هم وجود دارد. البته، من همچنین نمیخواستم در سطح نمایش تن و صدا پایین بیفتم.
بله، فکر میکنم بسیار عاقلانه است، واقعاً تفکر فوق العاده عاقلانه درباره کل این جنبهها.
و یکی دیگر از مواردی که جان گفت که برای من واقعاً جالب بود، این بود که واضحاً آنها با هدف بسیار روشن میخواستند ارزش سرگرمی را بیاورند. بله. و من میدانستم که وقتی ما شباهت مییابیم، وقتی که ما شروع به کار کردن میکنیم، ما گفتیم که میتوانیم پادکستی بسازیم که صرفاً کسی را به عنوان مهمان، مانند جان، که روشی سنتی است، مصاحبه کنیم یا که ما این مصاحبه را انجام بدهیم و تمام آن را در آنجا قرار دهیم، که ما نیز انجام میدهیم. شما میتوانید به کل مصاحبه با جان گوش دهید. فکر میکنم بعد از اینکه تمام چهار قسمت تمام شد، این هم در دسترس خواهد بود، درست است؟
بنابراین شما میتوانید به کل این گوش دهید، که به این شکل انجام میشود. این گونه ما شروع به انجام آن کردهایم. من شخصی را مصاحبه کردهام و در حقیقت، این کل قسمت است. و فکر میکنم حتماً میتوانید [00:18:00] این کار را انجام دهید، اما اگر میخواهید فراتر از آن باشید، پس ارزش سرگرمی نیز بحث جالبی است که به آن فکر کنید. بنابراین وقتی ما در حال فکر کردن به پادجانکشن بودیم، ما خندیدیم و شوخیهای زیادی میکردیم، درست است؟ بنابراین همچنان میتوانیم این کار را انجام دهیم. و بسیاری از شوخیها را، شما بگویید، چرا این دو نفر میخندند؟ و این فقط به شکل طبیعی است.
بله، من کنجکاو هستم که کدام یکی، زیرا شما در مورد، [00:19:00] نمیتوانم به یاد بیاورم که چه کسی بود، شما در واقع درست میگویید. ما مهمانی داشتیم با صحبت کردن درباره شخصیتها و پرسونایی، سیپ، درست است؟ و شما گفتید که یک نفر خانم بامزه است، یک نفر دیگری جدی است. بنابراین کدام یک بامزه است؟ و کدام یک جدی است؟
شما
صدف بینون: بامزه هستید، 99 درصد مواقع. بله،
مت ادموندسون: اوکی. و شما جدی هستید.
صدف بینون: بله.
مت ادموندسون: احساس میکنم این وضعیت کمی اشتباه درک شده است، خانمها و آقایان. بله، اما فکر میکنم دوباره اگر این کار را با برخی از دوستان انجام میدهید، فکر میکنم فهمیدن نقاط قوت و ضعف آنها واقعاً مهم است، جایی که این سرگرمی به سمتش میرسد.
نکتهای مربوط به فرد در این مورد وجود دارد، میدانید و [00:20:00] فهمیدن شخصیت و این اجازه را دادن به آن برای شکوفا شدن و ارتقاء دادن این به جای اینکه سعی کنید آنها را تبدیل به کسی کنید که واقعاً نیستند. بله، اگر به همین شکلی میشود. بله، درست است. و اگر من بخواهم یک پادکست را همایی کنم، فقط میگویم نظرات تصادفی. من مزاحم میشوم. من شوخی میکنم.
من گاهی اوقات یک جوک پدری میآورم و این کاری است که انجام میدهم. و من فکر میکنم که من در این مرزها به خوبی عمل میکنم. و این خوب است و فهمیدن این واقعاً مهم است. و اینجا است که دوباره به جان بازمیگردم که در مورد انجام این کار با مردمی که میشناسید صحبت میکند.
بله. و سپس من میگویم در حقیقت،
صدف بینون: این که شما همان شخص پشت دوربین و در مقابل دوربین هستید، هیچ نیازی نیست که واقعاً بیش از حد فکر کنید. این کاملاً طبیعی است، درست است؟
مت ادموندسون: بله، آن است. طبیعی است، کاملاً اصیل، که این یک واژه محبوب در این زمان است. ما باید بسیار اصیل باشیم.
بسیار، بسیار، بسیار اصیل. و فکر میکنم واقعاً اگر میتوانید این کار را با افرادی که میشناسید انجام دهید، این کار با یک دوست فوقالعادهام که یک مردی به نام تونی است، وجود دارد. او در لندن زندگی میکند، بهترین مرد عروسی من بود. من بهترین مرد عروسی او بودم. ما از زمان دانشگاه دوستان بودهایم، که خیلی وقت پیش است.
بیش از 30 سال پیش. و من [00:21:00] فکر میکنم این واقعاً خندهدار خواهد بود اگر ما یک پادکست انجام دهیم،
و قسمتی از آن واقعاً مردم شوکه خواهند شد. من فکر میکنم اما واقعاً خندهدار خواهد بود، ما سالها درباره ایجاد پادکست با هم صحبت کردهایم. یک زوج فوقالعاده دیگری که میشناسم، و این دو نفر به نام شار و دیو هستند.
آنها واقعاً مردم زیبایی هستند، مدتی است ازدواج کردهاند، آنها در طول زندگی خود مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتهاند، اما من در حال تلاش برای قانع کردن آنها به انجام یک پادکست در سالها هستم، زیرا وقتی آنها دو نفر را مشاهده میکنید، این یک کمدی دائمی است به عنوان یک زوج متاهل، و شما فکر میکنید که ارزش سرگرمی، آن شیمی، آن توانایی برای ایجاد خنده، آنها میتوانند در مورد هر نوع موضوعی گفتگو کنند.
و شما جذب خواهید شد و آنها این توانایی را دارند و بنابراین انجام این کار با دوستان، با افرادی که میشناسید، احساس راحتی میکنید،
فکر میکنم فقط به توانایی، توانایی برای باز بودن اضافه میشود، درست است؟
صدف بینون: بله. یک چیزی که او در آن قسمت از آن استفاده کرده است و در بخشی از او اشاره کرد، و من واقعاً این را دوست دارم، زیرا فکر میکنم بخشی از آنچه که شما میگویید درباره، میدانید، ارزش سرگرمی و شیمی، شما باید برای مخاطبان خود نیز قابل ارتباط باشید. و فکر میکنم که این نیز به حفظ مخاطب شما کمک میکند. بله. و همچنین به نحوی کمک میکند که قسمت بهتری باشد.
بله، فکر میکنم بین هممیزبانان.
مت ادموندسون: بله، این واقعاً درست است. زیرا فکر میکنم اگر شما قابل ارتباط نباشید، با او صحبت میکنید، اوه، با که دیروز صحبت میکردم؟ این یک پادکست بود که دیروز ضبط کردم، والون، والون، ببخشید، والون از باهمیکس دیروز. بنابراین من یک پادکست با او ضبط کردم و ما در حال صحبت کردن در مورد بهینهسازی موتور جستجو بودیم.
البته، اگر شما در تجارت الکترونیک نیستید، شما دقیقاً در حال عصبانیت خواهید بود. و خوشحالم. اما یکی از چیزهایی که او گفت، یکی از مواد اصلی برای موفقیت [00:23:00] SEO بیشتر از هر چیز دیگری. و او گفت، این یکی از کلیدهایی است که مردم اندازهگیری نمیکنند و این اعتبار است؛ یعنی چقدر رقابتی است.
و من فکر میکنم مربوط بودن برای قابل ارتباط بودن و مرتبط بودن، از اهمیت بالایی در یک پادکست برخوردار است. میدانید، آیا مردم میتوانند با من ارتباط برقرار کنند؟ بله یا خیر. و این چیزی است که ما در مورد آن صحبت میکنیم، مرتبط بله یا خیر. و این دو نکته کلیدی فکر میکنم تمام تفاوتها را در SEO ایجاد میکند، اما فکر میکنم آنها همچنین در کیفیت یک پادکست حرفهای بسیاری برای گفتن دارند.
صدف بینون: بله، قطعاً. فکر میکنم، بله، هرچه بیشتر فکر میکنم در مورد قابل ارتباط بودن، هرچه بیشتر معنی دارد برای یک پادکست، زیرا برای ایجاد آن مخاطب یا شنونده، شما باید با افرادی که به شما подпис خواهند شد ارتباط برقرار کنید.
مت ادموندسون: بله، این واقعاً صحیح است.
پس چگونه آن را انجام میدهید؟ چگونه قابل ارتباط بودن را ایجاد میکنید؟ قابل ارتباط بودن را ایجاد کنید؟ نمیدانم که آیا این یک کلمه است.
صدف بینون: به خوبی، من معتقدم که شما باید خودتان باشید، درست است؟ شما باید اصیل باشید، که واژه محبوب شما باشد. [00:24:00] و، بله، زیرا شما نمیتوانید کسی دیگر باشید تا سعی کنید با یک مخاطب که میدانید، ممکن است شما را برای 5 دقیقه دوست داشته باشد.
مت ادموندسون: بله، این صحیح است. و فکر میکنم همچنین شما باید مخاطب خود را در نظر بگیرید. در این مورد، اشتباه نکنید. شما میخواهید بدانید چه کسی میخواهد به این گوش دهد و آنچه که برای آنها مهم است، و بنابراین محتوای قابل ارتباط موضوعاتی است که برای آنها مهم است، درست است؟
بنابراین، این همچنین مرتبط است. بله. شما میدانید، اینکه این دو چیز با هم ارتباط مییابند و معمولاً در بسیاری از موارد وجود دارد، اما، بله، مربوط باشید، اصیل باشید.
آیا چیزی دیگری در لیست شما وجود دارد؟ شما یادداشتهای زیادی برمیدارید.
صدف بینون: بله، موضوعات. شما در مورد انتخاب موضوعات صحبت کردید. یکی از چیزهایی که گفتید این بود که، موضوعاتی که همه آنها میتوانند در مورد آن صحبت کنند و برخی حتی ممکن است نظرهای غیرمعمول داشته باشند.
من این را دوست دارم
صدف بینون: زیرا شما نمیخواهید همه یکسان باشید، درست است؟ اینکه همه فقط به شخص بعدی بگویند بله، اما در واقع داشتن نظرات مخالف این نظر که شکی ندارد به بحث میافزاید و به چشمانداز کمک میکند و به شنونده نیز فرصتی برای فکر کردن میدهد. واقعاً میدهد. بله.
مت ادموندسون: بله، واقعاً. من فکر میکنم این یک نکته واقعاً جالب است. چگونه موضوعات خود را انتخاب میکنید؟ زیرا وقتی به چیزهایی مانند پادکستهای تجارت الکترونیک فکر میکنم، موضوعات بهوسیله این مهمانان انتخاب میشوند.
بله. درسته. بنابراین اگر شما، چون در حال حاضر یکی از ارکان اصلی محتوای ما، کارشناسان هستند، درست است؟ بنابراین ما وارد میشویم و درباره چیزی که برایشان جالب است صحبت میکنند.
بله. و همین است که موضوعات انتخاب میشوند. بنابراین اگر فکر میکنید در مورد اینکه چگونه ما در پادجانکشن انجام میدهیم، ما از کارشناسان مصاحبه میکنیم و ما پیوندهایی از، بنابراین در برخی از جهات ما تعیینکننده نوع آن هستیم، زیرا ما توانایی انتخاب داریم که کدام پیوندهایی از آن مصاحبه خارج میشوند.
اما من [00:26:00] این ایده را دوست دارم که آنها به نوعی آنها در مورد موضوعهایی که در کمک به همراه بودن درباره چیزی که برای مخاطبشان مهم است، درست را انتخاب میکنند.
بنابراین فکر میکنم این یک نکته بسیار عالی است که آنها میتوانند این کار را انجام دهند و به این تخیل در برنامهریزی فکر کنند، زیرا فکر میکنم اگر من فقط به پادکست تجارت الکترونیک با من شاهزاده مدیریت میکردم، فکر میکنم حقیقت این است که احتمالاً در مورد موضوعات مختلف صحبت میکردیم.
بله. نه دائماً، میدانید، اما،
ممکن است موضوعاتی را معرفی کنم که برخی از مهمانان ما درباره آنها صحبتی نداشتند، زیرا من چه چیزی را در آن زمان در نظر ندارم.
و فکر میکنم که این فقط ارزش افزوده میدهد، شاید.
صدف بینون: بله، بله. این یک نکته خوب است.
مت ادموندسون: پس بله، انتخاب موضوعات، فکر میکنم در بعضی موارد تحت تأثیر مهمانان شما قرار دارد. همچنین به طریق دیگری که دیدم، کلا، کلویی این کار را انجام میدهد، کلویی توماس، که او نیز در نمایش بوده است. او در پادکست خود این کار را میکند که او به این ترتیب میرود.
خب، بیایید این ماه در مورد تسهیل بازاریابی ایمیل صحبت کنیم، و سپس او به چهار مهمان میرسد که به این مکالمه کمک خواهند کرد.
و بنابراین او میتواند موضوع را تعیین کند و سپس مهمانانی را بیابد که به آن موضوع کمک کنند.
که فکر میکنم رویکرد دیگری است که فوقالعاده است. بله. بله. این ممکن است ما هرگز این کار را انجام بدهیم.
صدف بینون: نه، ما این کار را انجام ندادهایم.
مت ادموندسون: نه. ما این کار را انجام ندادهایم. خوب، ممکن است ما در حال حاضر شروع به بازنگری یاد داشته باشیم.
صدف بینون: نه، ما این کار را انجام ندادهایم.
مت ادموندسون: نه. ما این کار را انجام ندادهایم. خوب، اما احتماله یک مسئله با چیزی که میتواند در سال وقتی پیدا کنیم، خوب، بله، بله، كمکم میكند.
فکر میکنم، بله بله. هر چیز دیگری در لیست کوچک شما هست؟
صدف بینون: نه. فکر میکنم که ما همه چیز را پوشش دادهایم.
مت ادموندسون: عالی. عالی. آیا میخواهید امروز نمایش را ببندید؟
در حالی که ساعت را به میکروفون میزنم.
صدف بینون: وه، مطمئناً. بنابراین،
مت ادموندسون: ما این را برنامهریزی نکردهایم. نه. و صدف به سرعت در حال فکر کردن درباره این است که چه بگوید، به چه حالتی کار میکند.
صدف بینون: پس، میدانید، از اینکه با ما همراه بودید متشکرم. و لطفاً، ایمن بمانید. لطفاً، میدانید، با ما در رسانههای اجتماعی ارتباط برقرار کنید. این همان جایی است که ما در اینستاگرام و در یوتیوب هستیم و به ما بگویید که چه فکری میکنید.
اگر بازخوردی در مورد آنچه که گفتیم دارید یا اگر در مورد هر چیزی که گفتیم مخالف هستید، ما دوست خواهیم داشت که این را بشنویم.
مت ادموندسون: بله. چگونه میتوانیم بیشتر مرتبط باشیم؟
صدف بینون: بله.
مت ادموندسون: این سوال خوبی است. آیا موضوعاتی وجود دارد که میخواهید پوشش دهیم؟ میبینید که چه کاری انجام دادهام؟
صدف بینون: بله، این را انجام دادید. به شیوهای واقعی با
مت ادموندسون: شوخی و سرگرمی. من تلاش میکنم به اتمام برسم، متیو، [00:30:00] سکوت کن.
مشکل شما چیست؟
فکر میکنم باید اتمام را با لهجه انگلیسی انجام دهید.
صدف بینون: نه، من نمیتوانم. مت، با لهجهها به خوبی میرفتی، من نه چندان زیاد.
مت ادموندسون: اه، برو، و بگو. هرگز لهجه انگلیسی شما را نشنیدهام.
صدف بینون: به هر حال، بله، از اینکه با ما همراه بودید، متشکرم. لطفاً هفته آینده دوباره برگردید و،
مت ادموندسون: چیز دیگری چیست؟
فقط لایک کنید و در هر کجا که پادکستهایتان را میگیرید، مشترک شوید. بزرگترین سپاس، بزرگترین تشکر به تیمی که این پادکست ممکن کرده است. شما همه ASOM هستید. اما بله، حتما با ما تماس بگیرید. خیلی دوست داریم از شما بشنویم. امیدوارم از نمایش به میزان زیادی بهرهبرداری کنید، اما این برای من از طرف من تمام شد. این برای من از طرف صدف زیبای ما تمام شد.
مگر اینکه چیز دیگری بگویید، ASOM. هفته خوبی داشته باشید، خانمها و آقایان. تا دفعه بعد، خداحافظ.
صدف بینون: و این ما را به پایان قسمت امروز در پادجانکشن میرساند. اگر از بینشهای این قسمت لذت بردید و میخواهید گفتوگوی کاملی با مهمان ویژه امروز بشنوید، فراموش نکنید که به podjunction.com مراجعه کنید، جایی که اطلاعات بیشتری درباره چگونگی پیوستن به پادجانکشن خواهید یافت.
فرقی نمیکند که آیا شما در حال حرکت هستید یا در یک لحظه آرام. از شما متشکریم که اجازه دادید بخشی از روز شما باشیم. به یاد داشته باشید، هر قسمت فرصتی برای کسب بینش و تحول کسبوکار شما با پادکستینگ است. بنابراین همچنان به شنیدن ادامه دهید، به یادگیری ادامه دهید، و تا دفعه بعد، پادکست خوشایند باشد.